متن کامل استوانه کوروش بزرگ

متن کامل استوانه کوروش بزرگ

منم کورش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگر، شاه بابل،‎ ‎شاه سومر و اکد، شاه‎
چهارگوشه جهان‎

من برده داری را برانداختم، به بدبختی‎ ‎های آنان پایان بخشیدم . فرمان دادم که همه‎
مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و‎ ‎آنان را نیازارند، فرمان داد م که هیچ کس‎
اهالی شهر را از هستی ساقط‎ ‎نكند‎

فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی را که بسته شده بود، بگشایند . همه‎ ‎خدایان این‎
نیایشگاه ها را به جاهای خود بازگرداندم . همه مردمانی را که پراکنده‎ ‎و آواره شده‎
بودند به جایگاه های خود برگرداندم، خانه های ویران آنان را آباد‎ ‎کردم‎

متن کامل منشور کورش هخامنشی‎
‎... .‎‏١‏‎
‏٢‏‎. ... ‎همه جهان‎.
‏٣‏‎. ... .‎مرد ناشایستی (بنام نبونید) به فرمانروایی کشورش رسیده بود‎.
‏٤‏‎. ... .‎او آیین‎ ‎های کهن را از میان برد و چیزهای ساختگی به جای آن گذاشت‎.
‏٥‏‎. ‎معبدی به تقلید از‎ ‎نیایشگاه ازگیلابرای شهر اورو دیگر شهرها‎
ساخت‎.
‏٦‏‎. ‎او کار ناشایست قربانی‎ ‎کردن را رواج داد که پیش از آن نبود... هر روز کارهایی‎
ناپسند می کرد، خشونت و‎ ‎بدکرداری‎.
‏٧‏‎. ‎او کارهای ... روزمره را دشوار ساخت، او با مقررات نامناسب در‎ ‎زندگی مردم‎
دخالت می کرد، اندوه و غم را در شهرها پراکند . او از پرستش‎ ‎مردوك‎
خدای بزرگ روی برگرداند‎.
‏٨‏‎. ‎او مردم را به سختی معاش دچار کرد، هر روز‎ ‎به شیوه ای ساکنان شهر را آزار‎
می داد، او با کارهای خشن خود مردم را نابود می‎ ‎کرد... همه مردم را‎.
از ناله و دادخواهی مردم، انلیل.٩‏‎
خدای بزرگ (= مردوك‎) ‎ناراحت شد ... دیگر‎
ایزدان آن سرزمین را ترك کرده بودند (منظور آبادانی و‎ ‎فراوانی و آرامش‎).
‏١٠‏‎ . ‎مردم ا ز خدای بزرگ می خواستند تا به وضع همه باشندگان‎ ‎روی زمین که زندگی و‎
کاشانه اشان رو به ویرانی می رفت، توجه کند . مردوك خدای‎ ‎بزرگ اراده کرد تا‎
ایزدان به بابل بازگردند‎.
‎11. ‎ساکنان سرزمین سومرو اکد‎ ‎مانند مردگان شده بودند‎ .
مردوك به سوی آنان متوجه شد و بر آنان رحمت‎ ‎آورد‎.
‏١٢‏‎ . ‎مردوك به دنبال فرمانروایی دادگر در سراسر همه کشورها به جست وجو‎ ‎پرداخت،‎
به جست وجوی شاهی خوب که او را یاری دهد . آنگاه او نام کورش پادشاه‎ ‎آنشان‎
را برخواند، از او به نام پادشاه جهان یاد کرد‎.
‎. ‎‏١٣‏‎ . ‎او تمام سرزمین‎ ‎گوتی و همه مردمان ماد را به فرمانبرداری کورش درآورد‎
کورش با هر سیاه سر‎ (‎منظور همه انسان ها) دادگرانه رفتار کرد‎.
‏١٤‏‎ . ‎کورش با راستی و عدالت آشور را‎ ‎اداره می کرد . مردوك خدای بزرگ با شادی از‎
کردار نیك و اندیشه نیك این پشتیبان‎ ‎مردم خرسند بود‎.
‏١٥‏‎ . ‎بنابر این او کورش را بر انگیخت تا راه با بل را در پیش‎ ‎گیرد، در حالی که خودش‎
همچون یاوری راستین دوشادوش او گام بر می داشت‎.
‏١٦‏‎ . ‎لشكر پرشمار او که همچون آب رودخانه شمارش ناپذیر بود، آراسته به انواع‎ ‎جنگ‎
افزارها در کنار او ره می سپردند‎.
‏١٧‏‎ . ‎مردوك مقدر کرد تا کورش بدون جنگ‎ ‎و خونریزی به شهر بابل وارد شود . او بابل‎
را از هر بلایی ایمن داشت. او‎ ‎نبونیدشاه را به دست کورش سپرد‎.
‏١٨‏‎ . ‎مردم بابل، سراسر سرزمین سومر و اکد و همه‎ ‎فرمانروایان محلی فرمان کورش را‎
پذیرفتند. از پادشاهی او شادمان شدند و با چهره‎ ‎های درخشان او را بوسیدند‎.
‏١٩‏‎ . ‎مردم سروری را شادباش گفتند که به یاری او از‎ ‎چنگال مرگ و غم رهایی یافتند و‎
به زندگی بازگشتند. همه ایزدان او را ستودند و‎ ‎نامش را گرامی داشتند‎.
‏٢٠‏‎ . ‎منم کورش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه دادگر، شاه بابل،‎ ‎شاه سومر و اکد، شاه‎
چهارگوشه جهان‎.
‏٢١‏‎ . ‎پسر کمبوجیه، شاه بزرگ، شاه آنشان،‎ ‎نوه کورش، شاه بزرگ، شاه آنشان، نبیره‎
چیش پیش، شاه بزرگ، شاه آنشان‎.
‏٢٢‏‎ . ‎از‎ ‎دودمانی که همیشه شاه بوده اند و فرمانروایی اش را بل (خدا) و نبو‎
گرامی می‎ ‎دارند و با خرسندی قلبی پادشاهی او را خواهانند‎.
آنگاه که بدون جنگ و پیكار وارد‎ ‎بابل شدم؛‎
‏٢٣‏‎ . ‎همه مردم گام های مرا با شادمانی پذیرفتند . در بارگ اه پادشاهان‎ ‎بابل بر تخت‎
شهریاری نشستم . مردوك دل های پاك مردم بابل را متوجه من کرد ، زیرا‎ ‎من او را‎
ارجمند و گرامی داشتم‎.
‏٢٤‏‎ . ‎ارتش بزرگ من به آرامی وارد بابل شد‎ . ‎نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و‎
این سرزمین وارد آید‎.
‏٢٥‏‎ . ‎وضع داخلی‎ ‎بابل و جایگاه های مقدسش قلب مرا تكان داد ... من برای صلح کوشیدم‎ .
نبونید مردم‎ ‎درمانده بابل را به بردگی کشیده بود، کاری که در خور شان آنان نبود‎.
‏٢٦‏‎ . ‎من‎ ‎برده داری را برانداختم، به بدبختی های آنان پایان بخشیدم . فرمان دادم که‎ ‎همه‎
مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند، فرمان داد م که هیچ‎ ‎کس‎
اهالی شهر را از هستی ساقط نكند، مردوك از کردار نیك من خشنود شد‎.
‏٢٧‏‎ . ‎او‎ ‎بر من، کورش، که ستایشگر او هستم و بر کمبوجیه پسر من و همچنین بر همه‎
سپاهیان‎ ‎من ،‎
‏٢٨‏‎ . ‎برکت و مهربانی اش را ارزانی داشت . ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی‎ ‎مقام‎
بلندش را ستودیم. به فرمان مردوك همه شاهان براورنگ پادشاهی نشسته‎ ‎اند‎.
‏٢٩‏‎ . ‎همه پادشاهان سرزمین ها ی جهان، از دریای بالا تا دریای پایین (دریای‎ ‎مدیترانه تا‎
، خلیج فارس )، همه مردم سرزمین های دور دست، همه‎ ‎پادشاهان‎ ‎آموری‎
همه چادرنشینان‎.
‏٣٠‏‎ . ‎مرا خراج گذاردند و در بابل بر من بوسه زدند. از‎ ... ‎تا آشور و شوش‎.
من شهرهای آگاده متورنو ،زمبان، اشنونا،دیر31‏‎.
سرزمین‎ ‎گوتیان و همچنین شهرهای آن سوی دجله که ویران ، ،‏‎
شده بود را از نو‎ ‎ساختم‎.
‏٣٢‏‎ . ‎فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی را که بسته شده بود، بگشایند . همه‎ ‎خدایان این‎
نیایشگاه ها را به جاهای خود بازگرداندم . همه مردمانی را که پراکنده‎ ‎و آواره شده‎
بودند به جایگاه های خود برگرداندم، خانه های ویران آنان را آباد‎ ‎کردم‎.
‏٣٣‏‎ . ‎همچنین پیكره خدایان سومر و اکد را آکه نبونید بدون واهمه از خدای‎ ‎بزرگ به بابل‎
آورده بود، به خشنودی مردوك به شادی و خرمی،‎
‏٣٤‏‎ . ‎به نیایشگاه‎ ‎های خودشان بازگرداندم، باشد که دل ها شاد گردد . بشود که خدایانی که‎
آنان را به‎ ‎جایگاه های مقدس نخستین شان بازگرداندم،‎
‏٣٥‏‎ . ‎هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم‎ ‎خواستار زندگانی بلند باشند . بشود که سخنان‎
پربرکت و نیكخواهانه برایم بیابند،‎ ‎بشود که آنا ن به خدای من مردوك بگویند‎ :
کورش شاه، پادشاهی است که تو را گرامی‎ ‎می دارد و پسرش کمبوجیه‎.
‏٣٦‏‎ . ‎بی گمان در روزهای سازندگی، همگی مردم بابل پادشاه‎ ‎را گرامی داشتند و من برای‎
همه مردم جامعه ای آرام مهیا ساختم و صلح و آرامش را‎ ‎به تمامی مردم اعطا کردم‎.
‎. ... .‎‏٣٧‏‎
‏٣٨‏‎ . ... .‎باروی بزرگ شهر بابل را استوار‎ ‎گردانیدم‎...
‏٣٩‏‎ . ... .‎دیوار آجری خندق شهر را،‎
‏٤٠‏‎ . ‎که هیچیك از شاهان پیشین‎ ‎با بردگان به بیگاری گرفته شده به پایان نرسانیده بودند ،‎
‏٤١‏‎ . ... ‎به سرانجام‎ ‎رسانیدم‎.
‏٤٢‏‎ . ‎دروازه هایی بزرگ برای آنها گذاشتم با درهایی از چوب سدر و روآشی‎ ‎از مفرغ‎...‎

0 نظرات:

ارسال یک نظر