‏ لباس ایرانیان باستان و نبرد ترموبیل

‏ لباس ایرانیان باستان و نبرد ترموبیل
بطور كلي لباس ایرانیان باستان عبارت بود از يك بالا پوش شبيه شنل و يك دامن پرچين ، كه بالا پوش و ‏دامن در محل كمر داراي يك كمربند چرمي بوده است. بالا پوش پوششي مانند شنل بوده است در ‏بعضي جلوي آن باز و در بعضي بسته بوده است. بلندي بالا پوش به اندازه بالا تنه است.در قسمت كمر به ‏شكل ليفه تمام چينهاي پشت بالا پوش جلو باز روي چال گردن بوسيله دكمه‌اي به هم وصل مي شود. ‏دامن ایرانیان بر دو نوع است: نوع اول يك راسته چين و دومي داراي دوراسته چين.
ایرانیان لباس خودرا ازپارچه هاي نقش و نگاردار با رنگهاي گيرا و پرشكوه تهيه مي‌كرده‌اند. كلاه ایرانی از ‏جنس نَمد بوده است.(مگر كلاه هاي جنگي كه از آهن و مُفرُغ ساخته مي شده است.)‏
داریوش بزرگ پس از 36 سال سلطنت در دی ماه 486 پیش از مبلاد درگذشت و جایش را به پسر 35 ‏ساله‌اش خشایارشا یا خشیارشا (خشئی ارشه) داد که مادرش آتوسا ، دختر کوروش بزرگ بود. ‏خشایارشا شاهزاده‌ای تحصیل‌کرده ، خوش‌اندام و زیباروی بود. ابهتی که کوروش و داریوش برای دستگاه ‏سلطنت ایران به وجود آورده بودند ، خشایارشا را نیز در نظر ایرانیان و اقوام زیر سلطه در همان شکوه ‏کوروش و داریوش قرار داد.
دوران داریوش و خشایارشا ، دوران آغازین شکوفایی تمدن یونان بود و یونانیان نیز می‌رفتند که جایگاه ‏خودشان را در تمدن جهانی مشخص سازند. شماری از نویسندگان یونانی در دهه‌های بعد از داریوش و ‏خشایارشا در جستجوی راهی برای ایجاد یک هویت ویژه برای اقوام یونانی داستان‌های حماسی مقاومت ‏یونان در برابر ایران عهد داریوش و خشایارشا را ساختند و نشر دادند ، این نوشته‌ها بعدها برای یونانیان ‏ماند تا گواه عظمتی برای آتن و و یونان آن روزگار باشد و یونانیان و غربیان بتوانند بگویند که اگر ایران «بوده ‏است» ، ما هم «بوده ایم». ‏
داستان‌هایی که یونانیان آن زمان درباره بودن خودشان ساختند ، هر چه بود ، شنیدنش برای یونانی‌ها ‏دلکش بود. نویسندگان غربی نیز که مثل یونانیان آن روزگاران علاقه دارند ، که یونان را محور تمدن بشری ‏معرفی کنند ، این داستان‌ها را با شاخ و بال بسیار زیادی در کتاب‌های تاریخی می نویسند و برای اثبات ‏آنها دلیل و شاهد عقلی می‌تراشند. ‏
نکته جالبی که در بسیاری از نوشته‌های این مورخان غربی به چشم می‌خورد این است که گویا با ‏استواری آتن در برابر ایران تمدن غربی نجات یافت. مانند اینکه دولت دولت هخامنشی با تمدن بشری در ‏ستیز بود و چون نتوانست با آتن کاری بکند ، تمدن آتنی از تخریب رهید تا برای بشریت باقی بماند. و از این ‏جالبتر آنکه می‌بینیم عموم مورخین غربی قرن ما دولت هخامنشی را می‌ستایند و اعتراف دارند که دولت ‏ایران از تمدن بشری پاسداری کرد و فرهنگ خاورمیانه‌ای در دوران هخامنشی متحول گردید و به اوج ارتقا ‏رسید ، ولی وقتی به یاد یونان می‌افتند به یکباره سخنانشان عوض می‌شود. این دولت پاسدار تمدن ‏بشری ، چه خطری برای تمدن یونانی داشت ، موضوعی است که باید از این خودشیفتگان پرسید و ‏پاسخش را نزد خود آنها یافت. ‏
در سال 480 پیش از میلاد ، خشایارشا به یونان لشکر کشید ، داستان لشکرکشی خشایارشا را ‏داستان‌پردازان یونانی چنان پرداخته‌اند که گویا خشایارشا تمام آسیا را بر ضد شهر آتن بسیج کرده بوده ‏است. هرودوت برای انکه بنمایاند که آتن خیلی اهمیت و ابهت داسته ، این داستان را در کتاب هفتم ‏تاریخش به تفصیل شگفت‌آور و دل‌انگیزی به رشته نتحریر درآورده است. او بندهای 305 و 310 کتابش را به ‏آمار سپاهیان ایران اختصاص داده و می‌نویسد که شمار ناوهای خشایارشا در این جنگ افزون بر 5200 ‏فروند بوده و افراد نیروی دریایی‌اش از 517 هزار نفر بیشتر بودند ، کل تعداد جنگندگان خشایارشا از نیروی ‏زمینی و دریایی که در داستان دلکش هرودوت به جنگ آتن بسیج شده بودند بالغ بر 2 میلیون و 317 هزار ‏نفر بود ، که یک میلیون و هفتصد هزار نفرشان افراد پیاده‌نظام بودند. ‏
هرودوت آنقدر در فکر بزرگ جلوه دادن لشکرکشی خشایارشا و اهمیت تراشیدن برای نیروی آتن بوده که با ‏وجود آنکه مردی با تجربه و دقیق بوده ، فراموش کرده بوده که فکر کند چنین انبوهی از انسان‌ها چگونه ‏قادر بوده خواربار مورد نیازش را در سرزمین کوچکی چون کرانه‌های دریای ایژه و غرب آسیای صغیر تأمین ‏کند. ‏
نبرد ترموپیل و تصرف آتن
به ابتکار خشایارشا پلی از قایق بر روی بغاز داردانل ساختند که نیروی زمینی ایران توانست از روی آن عبور ‏کرده و وارد خاک یونان شود. در ابتدا خشایارشاه با پادشاه کارتاژ(‏Carthage‏)صلح کرد تا وی یونانیان را ‏همراهی نکند. علاوه بر این، تعداد زیادی از یونانیان به ارتش خشایارشاه پیوستند از جمله مردم منطقه ‏تسالی(‏Thessaly‏) اما در همین هنگام طوفانی سهمگین وزید و به کشتی‌های ایران خسارت وارد کرد. ‏سرانجام در دریای آرتمزیوم(‏Artemisium‏) بین کشتی‌های دو سپاه جنگ درگرفت و یونان شکست خوردند. ‏نبرد دیگر در تنگه ترموپیل(‏Thermopylae‏) در گرفت که به علت تنگی جا نیروی ایران با مقاومت آتنی‌ها و ‏اسپارتی‌ها که برای نخستین بار باهم متحد شده بودند مواجه شد. سرانجام یک یونانی به ایرانیان که در ‏آستانه شکست بودند راهی را معرفی کرد که به پشت تنگه می‌رفت. یونانیان با آگاهی از این خیانت ‏گریختند و فقط لئونیداس(‏Leonidas‏)(حاکم اسپارت) بهمراه سیصد اسپارتی برجای ماندند و همگی کشته ‏شدند. سپاه ایران بعد از این جنگ آتن را به تصرف درآورد و کاخ آکروپولیس در زمان جنگ نابود شد ولی ‏معبد آکروپولیس و خانه های شهر به دستور خشایارشاه به سربازانش سالم ماند

0 نظرات:

ارسال یک نظر