کشور داری به سبک و سیاق کاملا ایرانی

کشور داری به سبک و سیاق کاملا ایرانی
امروزه جامعه شناسی ما بی هیچ شک و شبهه ای پیرو جامعه شناسی غربی و آمریکایی است بچه های ایرانی به دانشگاههای اروپایی و آمریکایی رفته علوم انسانی آنها را فرا می گیرند و می خواهند در بازگشتشان با فرهنگ بومی اسلامی و ایرانی اینجا آموخته هایشان را تشریح و تفسیر کنند غافل از اینکه همین آموخته هایی که کرور کرور بابتش پول خرج کرده اند از بیخ وبن ایرانی است که آنها از ما گرفته اند و در اقدامی موفقیت آمیز این علوم را با دین و فرهنگ و ملت خویش بومی سازی سپس اجرایی کرده اند و در آخر به تئوری سازی و در نهایت به دکترین ها رسیده اند
حال بحث ما اینجا پرداختن به کشورداری یا حکومت است در اولین دولت ایجاد شده در سرزمین پارسها یعنی هخامنشیان و اختصاصا دولت داریوش
هفت تنان بعد از اینکه به حکومت گئومات شاه دروغزن خاتمه دادند و وی را همراه برادرش در قصرش سر بریدند درباره نوع حکومت و فرد حکومت کننده به شور پرداختند
هوتانه پسر فرنسب که دخترش فایدمیه از زنان حرمسرای کمبوجیه بود و سپس در چنگال گئومات مغ اولین فرد تئوری پرداز حکومت می گوید کمبوجیه و گئومات خودسر بودند .(( هیچ کس بتنهایی نباید سرنوشت کشور را بدست بگیرد ))
او حکومت یک تن بر یک ملت و شاید همان پادشاهی را ((حکومتی بد و نادرست ))می نامد و پرسش می کند که چگونه می توان با یک نفر به حکومت کشوری نظم بخشید چرا که هر چند هم لایق باشد با آنچه بدست می آورد سرانجام به خودسری و خودخواهی گرفتار می شود و چنین شخصی از سالم بودن مردم دچار نگرانی و واهمه میشود و سرانجام مردم پاک و سالم جامعه را به چاپلوسی و فساد وا می دارد
چنین فردی از میانه روی در تمجید از خود نگران میشود و زیاده روی را تملق می انگارد
به ناموس زنان تجاوز می کند
و مردم را بی محکمه می کشد
هوتانه در تئوری خود از حکومت می گوید:
بهترین حکومت ، حکومت مردم است . در این نوع از حکومت خادمان مردم با قرعه (شاید همان رای مردم باشد)برگزیده می شود و هر کس مسولیتی برای خود دارد و هر تصمیم به شور گذاشته می شود . پس باید که ((اداره کارهای کشور به عهده مردم گذاشته شود))
شاید نظر عقیده و تئوری هوتانه دموکراسی . حکومت مردم بر مردم و برای مردم . مردم سالاری و...اصطلاحاتی از این دست امروزی باشد . وقتی به وسعت پهندشت تاریخ و گذشت زمان می نگریم و هوتانه پارسی و نظراتش را می خوانیم و اکنون با گذشت حدود سه هزار ساله از آن دوران میبینیم که همین نظریات را بصورت ترجمه شده از دانشمندان غیر ایرانی می گیرند و با افتخار می آورند و نامهای دهان پرکن پدر علم جامعه شناسی . عالم علم الاجتماع هم بدانها می دهند باید شرمسار فرهنگ و تمدن کهن خود باشیم مگر این تمدن و فرهنگ کهن این ها را نداشته و چیز تازه ایست که ناجوانمردانه بصورت ترجمه شده می گیریم و بخورد دانش آموز و دانشجویمان می دهیم
بهتر نیست بجای تعریف دموکراسی از آگوست کنت . دورکیم . هابرماس و هزاران نفر دیگر یک بار هم که شده نظر و عقیده ((هوتانه )) را برای جویندگان دانش بگوییم تا هم هوتانه و هم داریوش و هم هخامنشان را بشناسد و هم بتواند این نوع از حکومت را با فرهنگ آیین و تمدن و کیش خود تطبیق بدهد
بگذریم از میان هفت تنان بغبوخش است وی معتقد است البته خلاف نظر هوتانه ، وی معتقد است مردم نادان و بیشعور ند( البته احتمالا این واژه نه واژه ایست که ما بکار میبریم و نوعی توهین سخت است) و شاید بیشتر منظور نظرش عدم اطلاع و آگاهی از وضع موجود کشور باشد و بخاطر همین مردم سرزمین را فاقد صلاحیت شرکت در امر حکومت میداند شاید وی معتقد بوده کارگری که سیزده چهارده ساعت را کار می کند و مابقی را با خانواده و خواب مشغول است و کمتر با لایه های بالایی مرتبط است و کمتر فراغتی برای اندیشیدن به سرنوشت مردم دیگر و مملکتش را دارد شرکت دادنش در تصمیم گیری زیانبار است
بغبوخش نوعی از حکومت را میپسندد که امروزه بعد از هزاران سال الیگارشی یعنی حکومت نخبگان می خوانندش و پیشنهاد می دهد که عده ای از توانمندان و خود آنها ، حکومت را در دست گیرند .
و سرانجام داریوش . شاه شاهان شاه پارس . شاه هخامنشی و نهمین پادشاه از دو تیره شاهان بهترین نوع حکومت را . حکومت یک شاه بر همه مردم ترجیح می دهد . او می گوید چون این شاه از بهترین نیت برخوردار است (نیتش خیر است )
وی در نقد دو اندیشه دیگر می گوید در حکومت جمعی بالاخره چند تنی نالایق خواهند بود و کار به منازعه و خونریزی خواهد کشید و سرانجام یکنفر به پیروزی خواهد رسید
داریوش عیب دیگر حکومت جمعی را ، رخنه کارهای مربوط به دشمن را به خارج می داند
و سرانجام داریوش در مورد آزادی

0 نظرات:

ارسال یک نظر