ايرانيان در شناخت و كاربرد سنگ

ايرانيان در شناخت و كاربرد سنگ

از زماني كه بشر نخستين ابزارها را با سنگ ساخت و آتش را از سايش دو سنگ بدست آورد و نخستين خانه هاي خود را در دل غارها ساخت تا عصر حاضر، اين ماده ظاهرا" بي جان در زندگي ما نقش اساسي داشته است . همچنان كه امروزه هم سنگهاي تزئيني و نما زينت بخش بنا هاي مدرن و كاخها هستندو سنگهاي گرانبها كه جواهر ناميده مي شوند با جلوه هاي جادويي خود در هاله اي از اوهام و افسانه قرار دارند.
با اينكه ايرانيان از هنر كاربرد سنگ در ساخت كاخها ، ستونها ، پله ها ، سنگ نوشته ها و سنگ نگاره ها به خوبي آگاهي داشتند ولي تمدن هايي مثل مصر باستان ، آشوريان و بابليان هم اشيا سنگي ارزشمندي از خود به يادگار گذاشته اند . به عنوان مثال در كنار مجسمه هاي عظيم از خدايان و پادشاهان آشوري مي توان مجسمه هاي بسيار كوچكي از صورت انسان ، گاو ، ميمون و يا ديگر اشكال را به ابعاد حدود 3-2 سانتيمتر تا 0.5 سانتيمتر را مشاهده نمود . ( نمونه هايي از اين مجسمه ها در موزه ايران باستان قابل مشاهده است . )
بي شك استان فارس از نظر هنر رشك برانگيز ايرانيان در شناخت و كاربرد سنگ و نقش آفريني بر پيكر سخت آن براي هميشه تاريخ جايگاه ويژه اي دارد. در استان فارس مجموعه كاخهاي تخت جمشيد و پاسارگاد و همچنين سنگ نگاره هاي نقش رستم و نقش رجب و آتشكده فيروز آباد قرار گرفته اند. در ادامه مقاله ما به شرح مختصري از ديدگاه هنري به بعضي ار آثار باستاني فوق مي پردازيم :

آرامگاه كوروش و پاسارگاد
با نگاهي به آرامگاه كوروش و پاسارگاد ، نخستين سوالي كه در ذهن بيننده ايجاد مي شود اين است كه گذشتگان ما چگونه و با چه وسيله اي توانسته اند اين سنگهاي بسيار بزرگ را از دل كوه كنده ( جدا كنند ) ، تراش دهند ، جابجا كنند و سپس چنين بنا هاي عظيمي را بسازند ؟ آنها چگونه توانسته اند در روزگار باستان ستون هاي بسيار بلند و قطور را بوجود بياورند ؟
البته اين ها سوالاتي است كه باستان شناسان تا حدودي توانسته اند به آنها پاسخ دهند.
نقش رستم و كعبه زرتشت
درنقش رستم يكي از تركيب هاي نادر زمين شناختي طبيعت ايران را مي توان ديد كه شامل دشتي زيبا و سرسبز است كه به ديواري از كوه سنگي خوش تراش ختم مي شود . در سينه اين كوه است كه هنرمندان چيره دست ايراني ، بخشي از رخدادهاي مهم تاريخي را در قالب نقش برجسته هاي شكوهمند پديد آورده اند كه از جمله آنها را مي توان به صحنه تسليم شدن والرين امپراطور روم به پادشاه ساساني و نقوش چليپا مانندي كه در اصل مقبره 4 تن از پادشاهان بزرگ هخامنشي است ، اشاره نمود.
در مورد كعبه زرتشت هم بايد گفت كه اين بناي عظيم كه در نزديكي نقش رستم قرار دارد ، از سنگ ساخته شده است و در مورد كاربردهاي آن روايت هاي مختلف تاريخي وجود دارد كه بحث كردن در مورد آنها را به مقاله ديگر وامي گذاريم.
تخت جمشيد
در تخت جمشيد كوهي سنگي موسوم به كوه رحمت در كنار جاده قرار دارد . زيبايي سنگ هايي كه در اين كوه بكار رفته اند بيان كننده اين مطلب است كه انگار هزاران معمار چيره دست در طول قرون متمادي اين سنگها را بر روي يكديگر قرار دادخ اند و ( سنگها ) هر بيننده اي را نا خودآگاه جذب خود مي كنند . شايد جاذبه اين نمايشگاه جادويي سنگ ( كوه رحمت ) در هنرمندان و معماران ايران باستان ، انگيزه برپاداشتن كاخ هاي عظيم و كم نظير تخت جمشيد را ايجاد كرده است . از نظر هنر شناخت سنگ بايد گفت كه در ساخت تخت جمشيد دونوع سنگ بكار رفته است :
سنگ هاي آهكي كه در احداث ديواره ها بكار رفته اند و معدن آن هنوز در كوه رحمت قرار دارد .
سنگ هاي سخت نظير گرانيت كه در احداث پله ها ، سرستون ها و تنديس هاي باشكوه بكار رفته اند.
بايد تخت جمشيد را از نزديك و با چشم دل تماشا كرد و شيفته و مجذوب آن
شد تا اهميت تاريخي و كمال هنري آن را درك نمود . اينك به شرح هنرهاي مختلفي كه در ساخت تخت جمشيد از آنها استفاده است مي پردازيم :
ستون سازي
در مورد ستون سازي استادان ايراني ، ارباب هنر بر اين عقيده اند كه از لحاظ بلندي قامت و برافراشتگي و در عين حال ظرافت و زيبايي ، ستون هاي تخت جمشيد نمونه برجسته از حجاري آن زمان محسوب مي شوند . امتياز و برتري سرستون آنجا را در اين مورد مي دانند كه نظير آنها در هيچ كجا ديده نشده است . مخصوصا" دو گاو يا دو عقاب (هما) و يا دو شيري كه پشت به پشت هم و بصورت ظاهرا" زنده و جاندار بالاي اين ستونها حجاري شده و از ابتكار خود ايرانيان است .
شيار تراش تنه اين ستونها 2 الي 3 برابر تراش ستونهاي مصري و يوناني است . بلندي پايه ستونهاي سنگي تخت جمشيد به اندازه تا 3/1 و 1 برابر قطر آنها است و فاصله بين اين ستونها از 3 تا 4 برابر قطر پايه آنها است در حاليكه اين فاصله در ستونهاي ساخت مصر و يونان از يك تا دو برابر قطر پايه آنها تجاوز نمي كند.
حجاري
از لحاظ صاف كردن و صيقل دادن تخته سنگهاي بزرگي كه در ساختمان تخت جمشيد بكار رفته و همچنين در آميختن و جور كردن سنگهاي رنگارنگ و درزگيري آنها با وسايل ناچيز آن روز ، نمونه هاي ممتازي وجود دارند كه هر بيننده اي را وادار به تحسين مي كند . چنان كه جرز هاي سنگي كاخ تچر يا تالار آئينه پس از گذشت بيش از 25 قرن از نظر جلا ، صافي و درخشاني مثل اين است كه تازه از زير دست سنگ تراش توانايي بيرون آمده است .
موضوعي كه در اين قسمت هنرمندان را به شگفت مي اندازد اين است كه در ساختمان هاي سنگي امروزي با وسايل مدرن و متنوعي كه در اختيار استادان قرار دارد باز جلا دادن و درزگيري سنگها به پايه زيبايي و ظرافت ساختمان هاي تخت جمشيد نيست .
پيكر تراشي
نكته مهم ديگري كه جلب توجه اهل هنر را مي كند ، اين است كه استادان ايراني هميشه پايبند تقليد صرف از طبيعت نبوده اند بلكه اغلب ميل داشتند حاصل خاطره و پيكر خيال خود را با نوك تيشه از دل سنگ بيرون بياورند و هر يك ا اين پيكرها را مطابق آرزوها و انديشه هاي خويش جلوه گر سازند . چنانكه در دو پيكر عظيم از گاوهاي بالدار با سر انسان در سردر بزرگ تخت جمشيد و سرستون متعلق به ايوان جنوبي كاخ سه دروازه و همچنين دو پيكر از همين حيوان خيالي در بدنه ديوار كاخ مزبور وجود دارند. استاد پيكر تراش خواسته است عظمت و ابهت موجود خيالي خود را به اين صورت خارق العاده نمايان سازد . در نقش هايي از پيكار شاه با حيوان افسانه اي كه نماد اهريمن است و بر جاي مانده است ، باز هم پيكرهاي عجيبي خلق شده اند مثلا" يكي از اين موجودات خيالي داراي سر ، تنه و پاي شير و دم عقرب ، ديگري صاحب سر، بال ، دم و پنجه عقاب و گردن ، يال و تنه شير است.
ريزه كاري
از طرف ديگر در حين عظمت و صلابتي كه در كارهاي اين استادان ديده مي شود و در عين حال از ظرافت و ريزه كاري اين هنرمندان چه روي آجر و سنگ و چه روي فلزات ، مهره ها ، استوانه ها و بازوبندها نمونه هاي برجسته اي وجود دارند كه هر بيننده اي را دچار حيرت مي كند. از جمله نقشي روي غلاف قداره اسلحه دار شاه در دو مجلس ايوان شرقي و جنوبي عمارت خزانه تخت جمشيد است كه عالي ترين نمونه ريزه كاري روي سنگ به شمار مي آيد . همچنين پيكر بسيار ظريف و زيباي شير از سنگ لاجورد و بالاتر از همه سر مجسمه دوران جواني خشايار شاه كه آن هم از سنگ لاجورد است و در موزه ايران باستان نگهداري مي شود . ( بهترين مجموعه ريزه كاري روي فلز ( طلا ، نقره و مفرغ ) شامل يك خنجر بدون غلاف ، ساغر و يك كاسه بزرگ و جند سر عصا يا دسته تخت و دسته سايه بان سلطنتي است كه اينها بصورت كله شير ، سر عقاب و بز كوهي منقوش شده اند و مطابق كتيبه اي كه در زير لبه جام بزرگ طلايي به خط ميخي و به سه زبان فارسي باستاني ، عيلامي و بابلي كنده شده متعلق به خشايار شاه و دوران هخامنشي است . همچنين مجموعه نفيس ديگري از طلاي ناب كه مربوط به دوران قبل از هخامنشي بوده است و در زيويه كردستان كشف شده و شامل چند قطعه روپوش تخت و يك سينه ريز بزرگ است ، كه در كنار تمام آنها سوراخهاي كوچكي وجود دارد كه شايد جاي ميخ هاي طلايي است كه توسط آنها بر روي تخت نصب مي شده اند .)
رنگ آميزي و لعاب سازي
از نقوش چندي كه روي سنگ رنگ آميزي شده و اغلب كاشي هاي آن دوره كه شامل كتيبه هاي گاو بالدار ، افراد گارد جاويدان و رديف شيرهاي در حال حركت هستند ، همچنين بر مي آيد كه استادان ايراني در رنگ آميزي با رنگ هاي سبز زيتونس ، زرد نارنجي ، آبي آسماني ، قرمز سير ، ارغواني و لاجورد علاقمند بوده اند.
پس چنانچكه ديده مي شود اهميت و ابهت كاخهاي تخت جمشيد تنها به مناسبت حجم و برافراشتگي ستونها ، ارتفاع سقف ها و خطوط مستقيم طرح بندي آنها نبوده است بلكه از نظر پيكر تراشي ، ريزه كاري ، رنگ آميزي و لعاب سازي نيز نمونه هايي از گنجينه هنرهاي زيباي آن عهد مي باشند و بر هر ايراني وطن پرست واجب است كه در حراست و نگاهداري باقيمانده اين آثار ملي كمال توجه و همت خود را بكار بندد. زيرا در هر گوشه و كنار اين گنجينه ، شاهكار از ذوق و سليقه به چشم مي خورد و نوآوردي جلب نظر مي كند كه دليل بر منتهاي علاقه ، حوصله و دقت سازندگان ربزدست آنها و همچنين بلندي پايه تمدن و فرهنگ نيكان ما مي باشد. در ضمن بايد خاطر نشان كرد كه در لوح هاي سنگي و گلي بدست آمده در تخت جمشيد پرداخت تمام حقوق و مزاياي كارگران ، استاد سنگ تراش ، طراحان و معماران اين بناي عظيم تاريخي براي آيندگان به يادگار مانده است .
علاوه بر موارد ذكر شده در بالا ، سنگ در بسياري ديگر از آثار تاريخي ايران هم بكار رفته است كه شناخت موارد ديگر نياز به بررسي بيشتر دارد.
منابع :

اسرار تخت جمشيد نوشته سرلشكر غلامحسين متقدر ، 1335
روزنامه همشهري
گردآوري و بازنويسي متن : آريا حافظي

0 نظرات:

ارسال یک نظر